نگار در شهریار زندگی می کند، هفده سالگی ازدواج کرده و بیست سالگی شوهرش ترکش کرده دلیلش بچه دار نشدن نگار بوده، نگار زیباست، چشمان تیله ای دارد، صورت لپو دارد، پوست شفاف دارد، باهوش و زیرک و آرام است، تنها زندگی می کند، با خیاطی خرجش را میدهد، صیغه ی یک پسر جوان هم هست، نه برای اینکه خرجش را بدهد، برای اینکه تنش شدیداً تشنه ی یک تن است، تشنه ی دلبری کردن و خواسته شدن برای یک مرد خشن و قدرتمند؛ ع,نگار،,علیرضا,دیگران ...ادامه مطلب