طریقة الحفاظة(۳)

ساخت وبلاگ

مرید از شیخ پرسید که یا شیخ برای حفظ رابطه ی مان چه باید بکنیم، شیخ سکوت کرد و پاسخی نداد،مرید پرسید که شیخا آیا تنها من باید برای دوام و حفظ رابطه ام با او جز بزنم؟ شیخ باز هم سکوت کرد، مرید گفت یا شیخ آیا من هم باید برای خودم ارزش قائل بشوم و توقع داشته باشم او نیز برای من بجنگد؟ شیخ پاسخی نداد، مرید گفت چرا لال گشته ای یا شیخ؟ شیخ گفت بتازگی مریدی بی اعصاب پیدا شده که به او خفاش عصر می گویند با کلتی شیخ ها را به درک میفرستد و سپس از پیش بدو تجاوز نموده چنین اتفاقاتی مرا از دادن پاسخ معذور داشته، مرید گفتا یا شیخ کلت لا اقل برای پانصد الی ششصد سال بعد است هنوز که اختراع نشده چنین شایعاتی را باور نکن، شیخ پس از اندکی تفکر به مرید فرمود: اگر از ته قلبت او را دوست میداری نباید بنشینی و بشماری که کدامیک بیشتر برای حفظ رابطه تلاش می کنید، و حتی اگر تلاشت بی ثمر بود نباید آنرا جز زدن تلقی کنی و نیز توقع نداشته باشی که برای تو بجنگد، مرید در حالی که اشک درون چشمانش حلقه زده بود کلتش را بیرون آورد و تک تک گلوله ی های باقی مانده را بر شیخ نشانه گرفت،  سپس برای اینکه حرف شیخ را زمین نگذارد تجاوزی لطیف بر وی انجام داد، سپس رفت تا با حقارت تمام عاشقی کند...


The End 

طریقة العشق...
ما را در سایت طریقة العشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6farvand9 بازدید : 183 تاريخ : پنجشنبه 21 ارديبهشت 1396 ساعت: 13:23